به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ متن سخنرانی وی را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم حضرت آقا
در اندیشه مدرسه انقلاب اسلامی نقش مردم صرفا معطوف به پیروزی انقلاب نیست بلکه برای تحقق اهداف و ادامه حرکت انقلاب باید "مردم" نقش آفرین باشند و حضور پرشور ملت در انتخابات، شرطِ لازمِ مردم سالاری دینیست اما کافی نیست.
هنوز عدهای که خود را نخبگان سیاسی جناحهای اصلاحطلب و اصولگرا میخوانند باور ندارند که نسخه انقلاب بر اساس "مردم"، چیده شده است. گویی آنها حضور مردم در جهاد سازندگی، نهضت سوادآموزی و پشتیبانی جنگ را در دهه ۶۰ از یاد برده اند.
یک گروه اگر در انتخابات رای نیاورند دست به هر کاری میزنند -از آشوب خیابانی گرفته تا تحصن در مجلس- گروه دیگر که اگر میتوانستند؛ انتخابات را هم تعطیل میکردند! حال که نمیتوانند، پیگیر استانی شدن انتخابات و محدود کردن نقش مردم در آن میشوند!
* دو گروه مذکور، تشکیلاتی مبتنی بر سهم خواهی سیاسی ایجاد کردند تا مردم را منفعل بار بیاورند نه" تحلیلگر" امام اعتقاد داشت ملت قیم نمیخواهند.
امروز بیش از همیشه در فضای نگرشی جامعه جای خالی مسجد کرامتها و حسینه ارشادها احساس می شود. پیرامون نقش مردم درعرصه های مختلفِ اداره کشور نکاتی به محضرتان ارائه می گردد.
1- انتخابات
آرمانگرایی، عدالتخواهی و کار برای انقلاب نباید تنها در برهه انتخابات و تصاحب قدرت سیاسی خلاصه شود، بلکه ما هر روز انتخاباتهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی بدون صندوق رای داریم.
در تبلیغات و قوانین انتخاباتی -به ویژه انتخابات شوراها و مجلس- عدم توجه به اقناع مردم و برجسته شدن نقش مراکز قدرت و ثروت به چشم میخورد. وقتی هیچ شفافیت و سقفی برای هزینههای تبلیغاتی وجود ندارد؛ عملاً رقابت بر سر حامیان مالی کاندیداها صورت میگیرد.
* شورای نگهبان همواره حافظ قانون اساسی بوده است اما در مواردی، در انتخابات گذشته، احراز صلاحیت های نامزدها مورد سؤال افکار عمومی بوده است و شورای نگهبان پاسخ اقناع کنندهای به این ابهامات نداده است.
)حتی خود حضرتعالی هم هشت ماه قبل از انتخابات، سیاست های کلی انتخابات رو ابلاغ کردید اما اقدامی رو از این نهاد شاهد نبودیم.( لذا این شائبه ایجاد می شود که تائید صلاحیت ها به چیدمان سیاسی انتخابات برمی گردد.
چرا شورای نگهبان احراز صلاحیتها را "شفاف" نمیکند و معیارهای کیفی قانون را سنجش پذیر نکرد؟
)در همین باره طی نامهای از شورای نگهبان درخواست شفافیت پروسهی احراز صلاحیتها و معیارها را داشتیم که البته پاسخی دریافت نکردیم( متاسفانه نه شاهد بودیم کاندیدای دولت امکانات بیتالمال را برای تبلیغات انتخاباتی هزینه می کند، و از سوی دیگر دربارهی حضور سیاسی نظامیان -که خدمات بسیاری به انقلاب داشتند- در انتخابات مباحثی مطرح شده است.
باید روشن شود که کدام فعالیت نظامیان، طبق قانون اساسی در راستای نگهبانی از دستاوردهای انقلاب است و کدامیک، دخالت در انتخابات محسوب می شود؟
2- قوه قضاییه
قوه قضاییه مقتدر و قاطع در برخورد با فساد خواست همه مردم است. ریشه بسیاری از مشکلات این دستگاه را میتوان در عدم مشارکت مردم جستجو کرد:
یکی از مصادیقی که فاصله مردم با دستگاه قضایی را زیاد می کند برخورد محافظه کارانه و سیاسی با مفسدان است. اینگونه به نظر می رسد که برای برخورد با مفاسد، متناسب پست و مقام افراد و اطرافیان، برخورد متفاوتی صورت می گیرد. گویا مسائل سیاسی بر مسائل حقوقی اولویت پیدا میکند.
عدم حساسیت نسبت به مسائل مطرحشده در مناظرههای انتخاباتی، پرونده کرسنت، مسئله حقوقها و املاک نجومی مصداق روشنی بر این مدعا هستند. بعضا افرادی بازداشت یا زندانی می شوند که با یک اعتصاب غذا و فشار رسانههای بیگانه آزاد می شوند. به جامعه پاسخی نمی رسد برچه مبنایی دستگیر و برچه مبنایی آزاد شدند!
شفافیت و پاسخگویی یکی از مهمترین شاخصههای کارآمدی است.طبق قانون اساسی اگر دادگاهها علنی برگزار می شد، طبق برنامه پنجم آرا قضات منتشر میشد، بسیاری از شبهات برطرف میگردید.
قضات به طور همزمان از قدرت و مصونیت قضایی برخوردارند. تنها دادسرای انتظامی قضات و حفاظت قوه قضاییه بر آنها نظارت میکند. لکن این ۱ نهاد زیرمجموعه دستگاه قضاییاند.. )پیشنهاد ما نهادی مستقل جهت نظارت بر قوه قضاییه است.)
ساختار موجود قادر به مبارزه با فساد سیستمی نیست. وظیفه دینی نهی از منکر، اصل مترقی هشتم قانون اساسی و تجربه انقلاب نشان میدهد که هر جا کار به مردم سپرده شد، انقلاب چند گام پیش رفت.
در نظامات غیردینی دنیا که قائل به مردم نیستند هم حدود نیمی از مبارزه با فساد با مردم است. اما قوه قضائیه با داشتن این الگوی دینی و انقلابی هنوز نتوانسته است با سازوکار حقوقی و حمایتی، مردم را وارد صحنه مبارزه با مفاسد کند.
وضعیت به حدی بغرنج است که با افراد مؤمن و انقلابی هم برخورد سخت قضایی می شود. که نمونه آن شهروندی است که تمام مراحل قانونی را برای مبارزه با فساد در سیستم قضایی شهرکرد دنبال می کند ولی به جرم دخالت در کاری که به او ربطی ندارد زندانی می شود.
عدم تعریفی دقیق از عناوینی کلی نظیر "تشویش اذهان عمومی"، "اقدام علیه امنیت ملی"، "نشر اکاذیب" زمینه ساز صدور احکامی بعضا عجیب برای آمران به معروف و ناهیان از منکر شده.
متاسفانه با اعتراضات صنفی همچون اعتراضات کارگران، معلمان،رانندگان معترض به فساد در شبکه حمل و نقل و متقاضیان مسکن مهر برخوردهایی امنیتی و بعضا قضایی صورت میگیرد.
به نظر ما شنیده نشدن صدای دادخواهی خلاف امنیت ملی و آرمانهای انقلاب است. (پیشنهاد میکنیم که اتحادیههای دانشجویی بتوانند در قامت مدعیالعموم در دادگاهها برای مطالبات عدالتمحورانه اقامه دعوا کنند.(
3- صدا و سیما
متأسفانه صدا و سیما به مردم نگاهی دکوری دارد. رسانه ملی از حضور مردم عادی در انتخابات و راهپیماییها در دفاع از انقلاب گزارش می گیرد، اما از تجمعات صنفی کارگران، پرستاران و دانشجویان که همان مردم اند گزارش نمی گیرد. رسانه ملی با سانسور خبری مطالبات صنفی بهحق مردم، فرصت را به رسانه های ضدانقلاب می دهد تا نقش دایه دلسوزتر از مادر را برای آنها بازی کنند. جریان محافظه کار پیر و خسته را در مسیری قرارداده که عملاً برنامه ای هم چون «ثریا» توسط سکاندار کنونی صدا و سیما تعطیل شده است.
وقتی بیش از نیمی از بودجه سازمان از راه تبلیغات و آنتن فروشی تأمین میشود پس دیگر نباید از تغییر سبک زندگی و مصرفزدگی جامعه گلایه کرد! البته تمامی مسئولان قبل، حال و احتمالا بعدی سازمان از گروکشی بودجه صدا و سیما در دولت های مختلف می گویند. چه زمانی رسانه ملی از بند دولت ها خلاص می شود؟! و مهمتر اینکه چه زمانی صدا و سیما خود را چابک می کند تا نسبت هزینه و اثرگذاری اش منطقی شود؟
تا زمانی که صدا و سیما اصلاح نشود مردم نه تنها تجربه برجام را درک نخواهند کرد، بلکه سند1636 ، پیمان آب و هوایی پاریس و fatf نیز یک به یک اجرا خواهند شد و در جامعه هیچگونه مقاومتی صورت نخواهد گرفت.
و اما در باب سیاست خارجی
برجام و ما ادراک برجام!
با گذشت تقریبا دو سال، هم متن برجام و هم شروط حضرتعالی مکررا نقض شده است. در این میان اعتراضات کارشناسی جنبش دانشجویی، نه تنها توسط دولت و مجلس شنیده و پاسخ داده نمیشود بلکه منتقدین را به جنهم حواله میدهند، یا با ارجاع مسئولیت برجام به حضرت عالی، متنقدین را ساکت میکنند.
اگر آنهایی که صراحتاً در تبلیغات انتخاباتی وعده برجام ۱ و ۳ دادند، خواستند با موشکها، مدافعین حرم و احکام اسلامی به بهانههای حقوق بشری معامله کنند، بازهم ما فقط باید در سالنی جمع شویم و پاسخ آنها را به صورت کارشناسی بدهیم و به این حرکت قانع باشیم؟ مگر در برجام چنین نکردیم؟ اما نتیجه چه شد، در ۱۶ دقیقه با اسم نظام تصویب شد و امروز هم چرخ سانتریفیوژها ایستاده و هم چرخ زندگی مردم و هیچ تحریمی هم لغو نشد!
مسئله از نابودی دستاوردهای هستهای فراتر است؛ با پیگیری قطعات بعدی همچون fatf ، Ipc ، سند 1636 مذاکرات حقوق بشری، و پیمان پاریس عملا پازل هضم جمهوری اسلامی در هاضمه نظام بینالمللی تکمیل میگردد.
و هرگاه جناح مومن انقلابی در برابر این روند استحاله و چرخش اساسی از گفتمان حمایت از مستضعفین عالم واکنشی نشان میدهد با این جمله که تصمیم نظام بوده است، سرکوب میشود.
در اینجا ابهامی که در یکی دو سال اخیر بین بچههای حزباللهی وجود دارد را خدمتتان مطرح میکنم، از حضرتعالی تقاضای راهنمایی داریم.
حضرت آقا
حضرتعالی بارها بر این نکته که "حرف من را از خود من بشنوید" تاکید فرمودهاید. ما نیز بر مبنای همین توصیهی حضرتعالی به نقل قولهای سیاسیون از شما بیتوجهی کرده و دیدگاههای ولی امرمان را از همین سخنرانیهای عمومی دنبال میکنیم. لکن از قضایای برجام به بعد، با پدیدهای مواجهیم که در فضای رسانهای به "کد" معروف شده است. کدهایی که دیگر نه از سیاسیون دسته چندم، که از برخی اعضای دفتر رهبری برای بچه حزباللهیها نقل میشود.
ابهامی که پس از انتشار هر کدی، موجب بحث در بین نیروهای انقلابی شده آن است که چنین اخباری، گویای نظر حضرتعالی است؟ آیا آنچه اعضای محترم دفتر رهبری میگویند و یا انجام میدهند نظر ولی امر است یا دیدگاههای شخصی عزیزان؟ آیا در برابر این کدها همچنان باید به "حرف من را از خود من بشنوید" استناد کرد، و یا شرایط جدید و پیچیدهی کنونی، راههای ارتباطی دیگری را اجتناب ناپذیر کرده است؟
در پایان ما معتقدیم که دانشجوی مسلمانِ انقلابی باید علمدار مطالبات مردم باشد، تا سرمایه اجتماعی نظام حفظ گردد، به همین دلیل پیگیری و مطالبه مشکلات مردم را در اولویتهای کاری جنبش عدالتخواه دانشجویی قراردادیم.
با شنیدن خبر گور خوابی و کارتنخوابی به سراغ آنها رفتیم و از آنها دلجویی کردیم، با شنیدن خبر سیل کرمان به سراغ کپرنشینان رفتیم، پیگیر مشکلات جانبازان که ناموس انقلاب هستند از بنیاد شهید شدیم، برای شنیده شدن اعتراضهای بهحق صنفی مستند داد ساختیم، صدای اعتراض طلاب بروجردی به فساد در شهرشان را به گوش همه رساندیم، در پرونده املاک نجومی اولین ورود غیرسیاسی را داشتیم، پیگیر سامانه شفافیت حقوق در برنامه ششم شدیم،
از زیر مجموعههای رهبری نظیر ستاد اجرایی و بنیاد مستضعفان تور بازدید برگزار کردیم، به مفاسد قوه قضاییه که با سیاست مسئولان آن تبدیل به خط قرمز شده بود ورود کردیم، کمپین شفافیت هزینههای تبلیغاتی و وعدههای انتخاباتی را راهاندازی کردیم همهی اینها به خاطر این بود که همگان بدانند دانشجوی حزباللهی آرمانخواه حل مشکلات مردم و تقویت کارآمدی نظام را از اوجب واجبات دینی خود میداند.